آنچه در این مقاله خواهید خواند:
Toggleروابط خانوادگی ، درک موانع عاطفی، اجتماعی و روانی برای رهایی.
نکات کلیدی:
- باورهای فرهنگی مانند “خون غلیظتر از آب است” قطع پیوندهای خانوادگی سمی را حتی در موارد آسیبزا دشوار میکند.
- اعضای یک خانواده سمی از احساس گناه و دستکاری روانشناختی استفاده میکنند تا مرزبندی کردن یا فاصله گرفتن را دشوار نمایند.
- ترس از تنهایی، ننگ اجتماعی و امید به تغییر، افراد را در روابط خانوادگی سمی گرفتار میکند.
قطع رابطه با خانواده بیولوژیکی سمی میتواند یکی از احساسیترین و پیچیدهترین تصمیماتی باشد که یک فرد میتواند بگیرد. روابط خانوادگی برخلاف پایان دوستیها یا ارتباطات عاشقانه، اغلب تخطیناپذیر و بیقید و شرط قلمداد میشوند. تصمیم به جدایی از یک خانواده سمی میتواند مملو از احساس گناه، درگیری عاطفی و انتظارات اجتماعی باشد. اما چرا جدایی از خانواده بیولوژیکی بسیار دشوار است، حتی زمانی که منشأ درد و آسیبهای شدیدی هستند؟
✨ مشاوره تخصصی برای مدیریت روابط خانوادگی سمی!
💬 رزرو مشاوره آنلاین: اینجا کلیک کنید
1. شرط قدرتمند وفاداری به خانواده
ما از بدو تولد، با روایتهای اجتماعی و فرهنگی احاطه شدهایم که خانواده را پیوندی نهایی و ناگسستنی میداند. عباراتی مانند «خون غلیظتر از آب است» یا «خانواده همه چیز است» در فرهنگ ما نفوذ میکند و بیان میدارد که صرفنظر از هر اتفاقی که میافتد، روابط خانوادگی باید به هر قیمتی حفظ شود. این موضوع باوری درونی ایجاد میکند که بر اساس آن، صرف نظر از اینکه روابط خانوادگی میتوانند تا چه سمی یا آسیبزا باشند، وفاداری به اعضای خانواده یک تعهد اخلاقی است.
بسیاری از افراد در خانوادههای سمی، احساس مسئولیت عمیقی برای «حل» مشکلات دارند و اغلب موجب باشد سالها نوعی بار عاطفی به دوش بکشند. این دینامیک روانشناختی ممکن است ریشه در نظریه دلبستگی داشته باشد که بر اساس آن پیوندهای دلبستگی اولیه با مراقبان بر نحوه تجربه روابط ما در طول زندگی تأثیر میگذارد. وقتی این پیوندها ناکارآمد هستند، مشاهده وفاداری ما نسبت به خانواده سخت است، حتی اگر به ما آسیب بزنند (بولبی، 1988).
2. احساس گناه و دستکاری عاطفی
اعضای خانواده سمی اغلب از احساس گناه به عنوان وسیلهای برای کنترل دیگران استفاده میکنند. دستکاری عاطفی در خانوادههای ناکارآمد موضوع رایجی است. در این خانوادهها، والدین یا خواهر و برادرها ممکن است با وسیله قرار دادن احساس تعهد، کسی را به ماندن در یک رابطه سوق دهند. برای مثال، شاید یکی از والدین بگوید: «بعد از تمام کارهایی که برایت انجام دادم، چطور میتوانی خانواده را ترک کنی؟» یا «تو با قطع رابطه کردن، خانواده را رها میکنی.»
این دستکاری عاطفی، مرزبندی را بسیار دشوار میسازد. کودکی که اکنون تبدیل به فردی بزرگسال شده است، ممکن است احساس کند که باید نسبت به والدینش یک وفاداری بیقید و شرط داشته باشد، حتی زمانی که رابطه میانشان به طور واضح در حال آسیب رساندن به او است. علاوه بر این، بازماندگان محیطهای خانوادگی سمی اغلب این باور درونی را دارند که در روابط خانوادگیشان مقصر هستند. این مسئله احساس گناه آنها را تقویت میکند و باعث گرفتار شدنشان در روابط ناسالم میشود.
🧠 از احساس گناه رهایی پیدا کنید!
📲 پیامرسان تلگرام: همین حالا پیام دهید
3. ترس از تنهایی و انگ اجتماعی
ترس از تنهایی عامل مهم دیگری است که جدا شدن از یک خانواده سمی را دشوار میکند. خانوادههای بیولوژیکی معمولاً بهعنوان یک سیستم حمایتی اولیه دیده میشوند و ایده «بدون خانواده» بودن میتواند منجر به احساس عمیق انزوا شود. بیگانگی از خانواده همراه با نوعی انگ اجتماعی است و افراد خارج از این موقعیت، اغلب پیچیدگیهای مربوط به آن را به طور کامل درک نمیکنند. همانطور که محققی به نام دکتر پگ استریپ (Peg Streep) اشاره کرد، احساس بیگانگی با خانواده میتواند همراه با یک سوگیری فرهنگی باشد. این سوگیری فرهنگی، افرادی که روابط خود را با خانوادهشان قطع میکنند، حتی اگه این رابطه آسیب زا باشد، «ناسپاس» یا «سرد» قلمداد میشوند (Streep, 2021).
علاوه بر این، بسیاری از افراد میترسند که بعداً از قطع رابطه با خانواده خود پشیمان شوند. این ایده که «خانواده همیشگی است» باعث این نگرانی میشود که نکند در حین جدایی آنها، یکی از اعضای خانوادهشان از دنیا برود و دچار احساس پشیمانی شدیدی شوند. این ترس اغلب افراد را از انجام کارهایی که برای محافظت از سلامت روانشان لازم است، باز میدارد، چون امید دارند که ممکن است در نهایت اوضاع بهبود یابد.
4. امید به تغییر و آشتی
بسیاری از افراد به این دلیل در روابط خانوادگی سمی باقی میمانند که عمیقاً امید به تغییر اوضاع دارند. این امید حتی علیرغم شواهد مکرر مبنی بر اینکه بعید است رفتارهای سمی بهبود پیدا کنند، همچنان میتواند قانعکننده باشد. امید به آشتی یا اعتقاد به اینکه شاید اعضای خانواده روزی به عیوب خود پی ببرند و از آنها طلب بخشش کنند، میتواند افراد را سالهای سال در این گونه روابط گرفتار نگه دارد.
این امید اغلب ناشی از تجربیات اولیه مثبتی است که به طور مداوم در نوسان هستند؛ به این معنا که ممکن است اعضای سمی خانواده مدام بین رفتارهای متفاوتی مثل مهربانی کردن و سوء استفاده کردن از فرد در نوسان باشند. این ناهماهنگی نوعی الگوی روانشناختی ایجاد میکند که در آن، فرد منتظر لحظات مهربانی میماند، حتی اگر این لحظات بسیار کوتاه باشند. تحقیقات نشان میدهد که ترک کردن روابط دارای نوسان، از سختترین انواع جداییها است (کیش، 2019).
💡 چطور امید به تغییر را مدیریت کنیم؟
📸 اینستاگرام ما را ببینید: پستهای مرتبط
5. پیچیدگی عشق و درد
یکی از چالش برانگیزترین جنبههای روابط خانوادگی سمی، ترکیب پیچیده عشق و درد است که با این روابط همراه است. بر خلاف دوستیهای سمی یا روابط عاشقانه که در آن پیوندهای عاطفی ممکن است راحتتر از بین برود، عشق بین اعضای خانواده اغلب عمیقاً با خاطرات و تجربیات دردناک آمیخته است.
بسیاری از افراد در زمان قطع رابطه با خانواده سمیشان، تا مدتها درگیر این مسئله هستند و با آن دست و پنجه نرم میکنند، زیرا با وجود آسیبیهایی که دیدهاند، هنوز اعضای خانواده خود را دوست دارند. تضاد عاطفی بین تمایل به حفظ عشق خانوادگی و نیاز به محافظت از خود در برابر آسیب، نبردی درونی ایجاد میکند که میتواند فلجکننده باشد. همانطور که دکتر لوندی بنکرافت(Lundy Bancroft) نویسنده کتاب “چرا این کار را میکند؟”، اشاره می کند که اعضای آزارگر خانواده اغلب در “تنها زنده نگه داشتن عشق” برای دشوار کردن جدایی بسیار خوب عمل میکنند (بانکرافت، 2002).
6. شکستن چرخه تروما
الگوهای اختلال عملکرد در کسانی که در خانوادههای سمی رشد کردهاند، اغلب از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. رهایی از این الگوها میتواند شبیه به چالشی غیرقابل حل به نظر برسد. بسیاری از افرادی که از خانوادههای سمی هستند میترسند که همان رفتارهای سمی را در روابط خودشان تکرار کنند. همین موضوع باعث میشود در مورد جدایی از خانواده تصمیمات جدیتری بگیرند. این ترس از تداوم چرخه تروما میتواند فشار روانی بیشتری را برای جدا شدن از سیستم خانواده به وجود بیاورد (لوین، 2010).
نتیجهگیری
جدا شدن از خانواده بیولوژیکی سمی یک فرآیند عاطفی پیچیده و چالش برانگیز است. وفاداری عمیق و ریشهدار، احساس گناه، فشارهای اجتماعی، ترس از تنهایی و امید به آشتی، همگی دور شدن از این روابط را تبدیل به چالش میکنند. با این حال، اولویت دادن به سلامت روانی و عاطفی برای بهبودی و رهایی از آسیب زایی که در خانوادههای سمی تداوم مییابد، موضوعی حیاتی است.
در پایان باید گفت، با این که تصمیم به قطع رابطه با یک خانواده سمی اغلب مملو از دردهای عاطفی است، اما میتواند گامی ضروری برای رشد کردن و محافظت از خود باشد. مشخص کردن مرزهای سالم و یافتن روابط حمایتی خارج از سیستم خانواده میتواند باعث بهبودی فرد و احساس آرامش درونی بیشتر او گردد.
🤝 راهکارهای تخصصی برای عبور از ترس تنهایی!
📸 مقالات روانشناسی: بیشتر بخوانید