زندگینامه و اندیشههای اریک فروم: روانکاوی، آزادی و انسانگرایی
اریک فروم یکی از تأثیرگذارترین روانکاوان قرن بیستم بود که با ترکیب روانکاوی، جامعهشناسی و فلسفه چشماندازی جدید به تعامل میان روان انسان و ساختارهای اجتماعی ارائه کرد. او یک متفکر اجتماعی و منتقد نظامهای اقتدارگرا بود که در آثار خود به بررسی نقش آزادی، عشق و اومانیسم در زندگی انسان پرداخت.
تولد، خانواده و تحصیلات
اریک فروم در ۲۳ مارس ۱۹۰۰ در شهر فرانکفورت آلمان در خانوادهای یهودی و ارتدکس متولد شد. ایشان بعدها خانواده خود را «به شدت نوروتیک» توصیف کرد، موضوعی که شاید اولین جرقههای علاقه او به روانشناسی و تحلیل شخصیت را برانگیخت.
فروم در جوانی مجذوب پرسشهای عمیق فلسفی و اجتماعی شد و تحصیلات خود را در رشته جامعهشناسی در دانشگاه هایدلبرگ ادامه داد. او در سال ۱۹۲۲ تحت نظر آلفرد وبر، برادر ماکس وبر، دکترای جامعهشناسی گرفت.
فروم به دلیل علاقه زیادی که به روانکاوی داشت، نظریات فروید را مطالعه کرد و در مؤسسه روانکاوی برلین و فرانکفورت ثبت نام کرد. دورههای این موسسه تأثیر زیادی بر تفکر او گذاشت، هرچند که بعدها به یکی از برجستهترین منتقدان فروید تبدیل شد.
ازدواجها و زندگی شخصی
فروم در زندگی شخصی خود نیز تحولات زیادی را تجربه کرد. او سه بار ازدواج کرد: نخستین بار با فریدا رایشمن، روانکاو سابق خود، که این ازدواج چهار سال بعد به جدایی انجامید. ازدواج دوم او با هنریتا گورویچ در سال ۱۹۴۴ بود که به دلیل بیماری همسرش، فروم را به مهاجرت به مکزیک سوق داد. پس از درگذشت همسر دومش در سال ۱۹۵۳ با آنیس فریمن ازدواج کرد که تا پایان عمر همراه او باقی ماند.
فعالیتهای علمی و حرفهای فروم
فروم در سال ۱۹۳۳، همزمان با قدرت گرفتن نازیها در آلمان، به آمریکا مهاجرت کرد و به تدریس در دانشگاههای کلمبیا، ییل و بنینگتون پرداخت. او در این دوران به دلیل دیدگاههای انتقادی خود از فروید، در سال ۱۹۴۴ از انجمن روانکاوی نیویورک تعلیق شد.
تأسیس مؤسسات علمی
فروم در سال ۱۹۲۹ در تأسیس مؤسسه روانکاوی فرانکفورت نقش داشت و بعدها پس از مهاجرت به مکزیک در سال ۱۹۵۲، مؤسسه روانکاوی مکزیک را بنیان نهاد. در مکزیک ایشان تا سال ۱۹۶۵ ریاست دپارتمان روانکاوی دانشگاه مستقل ملی مکزیک (UNAM) را بر عهده داشت و در نهایت در سال ۱۹۷۴ به سوئیس نقلمکان کرد.
نظریات و دستاوردهای فکری اریک فروم چیست؟
اریک فروم در طول دوران حرفهای خود، نظریات و دستاوردیهای زیادی داشت که در این قسمت مهمترینشان را بررسی میکنیم.
انتقاد از فروید
فروم از مهمترین روانکاوانی بود که به نقد فروید پرداخت. او با مفاهیمی مانند عقده ادیپ، غریزه مرگ و نظریه لیبیدو مخالف بود و به جای تمرکز صرف بر نیروهای زیستشناختی، بر نقش جامعه و فرهنگ در شکلگیری شخصیت تأکید داشت.
آزادی: مسئلهای دوگانه
فروم در کتاب «فرار از آزادی» (۱۹۴۱) استدلال کرد که انسانها اگرچه به دنبال آزادی هستند، اما اغلب از آن میگریزند. به اعتقاد ایشان آزادی اضطرابآور است و افراد برای فرار از این اضطراب، به سه راهبرد روی میآورند:
- اقتدارگرایی: تسلیم شدن در برابر قدرتهای بیرونی یا تلاش برای سلطه بر دیگران.
- همرنگی با جماعت: از بین بردن فردیت خود و پیروی از الگوهای رایج اجتماعی.
- تخریبگری: میل به نابود کردن خود یا دیگران برای غلبه بر احساس بیقدرتی.
عشق بهمثابه هنر
در کتاب «هنر عشق ورزیدن» (۱۹۵۶)، فروم عشق را نه بهعنوان یک احساس گذرا، بلکه بهعنوان مهارتی فعال معرفی کرد که نیاز به تلاش، آگاهی و رشد شخصی دارد. او چهار عنصر اصلی را برای عشق واقعی برشمرد:
- مراقبت (Caring)
- مسئولیتپذیری (Responsibility)
- احترام متقابل (Respect)
- دانش (Knowledge)
بیوفیلیا در برابر نکروفیلیا
فروم مفهوم «بیوفیلیا» (عشق به زندگی) را در مقابل «نکروفیلیا» (جذبپذیری به مرگ و ویرانی) مطرح کرد. او استدلال کرد که جوامع بیمار، نکروفیلیایی هستند و ارزشهای ویرانگر را گسترش میدهند، در حالی که جوامع سالم، بیوفیلیا را پرورش میدهند.
ترکیب مارکس و فروید
فروم در کتاب «فراسوی زنجیرهای پندار» (۱۹۶۲) تلاش کرد روانکاوی فروید را با تحلیل اجتماعی مارکس ترکیب کند. او بر این باور بود که سرمایهداری مدرن، انسان را به شیء تبدیل کرده و آزادی واقعی را محدود کرده است.
مروری بر آثار برجسته فروم
آثار برجسته اریک فروم را در این قسمت بررسی کنیم.
۱. فرار از آزادی (۱۹۴۱) – ترس انسان از آزادی
در کتاب فرار از آزادی، اریک فروم به بررسی روانشناسی آزادی میپردازد و نشان میدهد که انسانها علیرغم میل به آزادی، گاهی از آن میگریزند. او توضیح میدهد که آزادی، علاوه بر رهایی، مسئولیت و اضطراب نیز به همراه دارد. بسیاری از افراد برای فرار از این اضطراب به سمت اطاعت از نظامهای اقتدارگرا، پیروی کورکورانه از جمع یا رفتارهای مخرب سوق پیدا میکنند.
فروم این نظریه را برای توضیح رشد فاشیسم در آلمان ارائه داد و هشدار داد که جامعه مدرن نیز ممکن است با شکلهای جدیدی از کنترل و انقیاد روبهرو شود.
۲. انسان برای خودش (۱۹۴۷) – اخلاق و هویت انسانی
فروم در کتاب انسان برای خودش به یکی از بنیادیترین پرسشهای فلسفی و روانشناختی پاسخ میدهد: چگونه میتوان در دنیایی که میان آزادی و امنیت در نوسان است، یک زندگی اصیل و اخلاقی داشت؟
۳. جامعه سالم (۱۹۵۵) – راهکاری برای خروج از بحرانهای اجتماعی
در جامعه سالم فروم نگاهی انتقادی به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جوامع مدرن دارد و آنها را عامل اضطراب، انزوا و بیگانگی انسان میداند. او تأکید میکند که بسیاری از افراد، بهجای آنکه زندگی خود را بر اساس ارزشهای انسانی بسازند، تحت تأثیر تبلیغات، مصرفگرایی و رقابتهای اقتصادی قرار گرفتهاند. به عقیده او جامعه سالم جامعهای است که در آن، مردم بر اساس عشق، خلاقیت و ارتباط واقعی با یکدیگر زندگی میکنند.
۴. آناتومی ویرانگری انسان (۱۹۷۳) – ریشههای خشونت و ویرانگری
در آناتومی ویرانگری انسان (۱۹۷۳)، فروم به بررسی پدیده خشونت و ویرانگری در انسانها و جوامع میپردازد. برخلاف برخی نظریههای روانشناسی که خشونت را نتیجه غرایز ذاتی میدانند، فروم باور دارد، خشونت و تخریبگری بیشتر تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد. او مفهوم “نکروفیلیا” (عشق به ویرانی و مرگ) را در مقابل “بیوفیلیا” (عشق به زندگی) مطرح میکند و توضیح میدهد که چگونه جوامع ناسالم، ویژگیهای نکروفیلیایی را در افراد تقویت میکنند.
۵. بودن یا داشتن؟ (۱۹۷۶) – زندگی اصیل در برابر مصرفگرایی
فروم در بودن یا داشتن؟ دو سبک زندگی متضاد را بررسی میکند: “داشتن” و “بودن”. او میگوید که انسانها در دنیای مدرن اغلب زندگی خود را بر اساس “داشتن” بنا میکنند، یعنی تلاش برای جمعآوری اموال، قدرت و موقعیت اجتماعی. در مقابل زندگی بر اساس “بودن”، به رشد شخصیت، تجربههای عمیق انسانی و ارتباطات معنادار تأکید دارد.
میراث و تأثیرات اریک فروم
اریک فروم میراث ارزشمندی را برای روانکاوی و مارکسیسم و به طور کلی روانشناسی به جا گذاشت که در این قسمت مرور میکنیم.
روانشناسی سیاسی
فروم از بنیانگذاران روانشناسی سیاسی بود و به تحلیل نقش شخصیتهای اقتدارگرا در شکلگیری نظامهای توتالیتر پرداخت.
اومانیسم سکولار
او تفاسیر غیردینی از متون مذهبی ارائه داد و داستان آدم و حوا را نمادی از رشد خودآگاهی انسان دانست.
نقد سرمایهداری
فروم معتقد بود که سرمایهداری مدرن با تبدیل انسان به کالا، سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد.
تأثیر بر جنبشهای اجتماعی
اندیشههای او الهامبخش فعالان حقوق بشر، محیطزیست و سوسیالیستهای دموکرات بود.
پایان زندگی و میراث جاودان
اریک فروم در ۱۸ مارس ۱۹۸۰ در سوئیس درگذشت. ایشان روانکاوی، فلسفه و جامعهشناسی، را باهم ترکیب کردند و مفاهیم جدیدی را ساختند. آثار او همچنان الهامبخش اندیشمندان و فعالان اجتماعی است و بسیاری از مفاهیمشان همچون تأثیرات روانی آزادی، نقد سرمایهداری و مفهوم عشق، همچنان در مباحث روانشناختی و اجتماعی مطرح هستند.
منبع:
https://www.verywellmind.com/erich-fromm-1900-1980-2795506
https://www.britannica.com/biography/Erich-Fromm
https://www.goodtherapy.org/famous-psychologists/erich-fromm.html