فهرست مطالب
مقدمه
ویکتور امیل فرانکل، روانپزشک و رواندرمانگر اتریشی فعالیتهای تأثیرگذاری در حوزه روانشناسی داشت که او را تبدیل به یکی از بهترین اندیشمندان قرن بیستم کرد. او بنیانگذار لوگوتراپی (معنا درمانی) است و بیشتر به خاطر کتاب پرفروش خود، «انسان در جستجوی معنا» شناخته میشود. نظریهی او که بر جستجوی معنا به شکل نیروی محرکهی اصلی انسان تأکید دارد، تأثیری عمیق بر درمان افسردگی، اضطراب و بحرانهای وجودی گذاشته است.
فرانکل که از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری نازیها بود، نظریهی خود را در دل سختترین شرایط ممکن آزمایش کرد و از آن برای کمک به میلیونها نفر در سراسر جهان استفاده کرد. در این مقاله به زندگی، اندیشهها و آثار برجستهی این متفکر بزرگ میپردازیم.
زندگینامه و دوران کودکی ویکتور فرانکل
ویکتور فرانکل در ۲۶ مارس ۱۹۰۵ در وین اتریش به دنیا آمد. او در خانوادهای یهودی بزرگ شد. پدرش گابریل فرانکل، کارمند وزارت خدمات اجتماعی بود و مادرش السا فرانکل، اصالتاً اهل پراگ بود.
از دوران کودکی فرانکل به سوالات فلسفی دربارهی معنای زندگی علاقهمند بود. او در ۱۵ سالگی اولین سخنرانی عمومی خود را با موضوع «معنای زندگی» ارائه داد.
مروری بر تحصیلات ویکتور فرانکل
در این قسمت از مطلب میخواهیم مسیر تحصیلی و حرفهای ویکتور فرانکل را مرور کنیم.
ورود به دنیای روانشناسی
فرانکل در جوانی به روانکاوی علاقهمند شد و در دههی ۱۹۲۰ با سه مکتب اصلی روانشناسی زمان خود آشنا شد:
- زیگموند فروید: که معتقد بود نیروی محرکهی اصلی انسان، تمایلات جنسی و لذتجویی است.
- آلفرد آدلر: قدرت و برتریجویی را عامل اصلی رفتار انسان میدانست.
- خود فرانکل: که بعدها دیدگاه متفاوتی را مطرح کرد؛ او معتقد بود جستجوی معنا مهمترین انگیزهی انسانی است.
در ۱۹۲۴ فرانکل در دانشگاه وین در رشتهی پزشکی مشغول به تحصیل شد و در کنار آن در محافل روانشناسی آدلری حضور پیدا کرد. اما در سال ۱۹۲۶ ایشان نظریهی اولیهی خود دربارهی «درمان از طریق معنا» را در یک کنگرهی بینالمللی معرفی کرد که بعدها به عنوان لوگوتراپی شناخته شد.
فعالیتهای اولیه و کار در بیمارستانها
در سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۲۹ فرانکل به ایجاد مراکز مشاورهی رایگان برای پیشگیری از خودکشی نوجوانان پرداخت که تأثیر چشمگیری در کاهش آمار خودکشی در میان دانشآموزان داشت. او بعدها در بیمارستان روانپزشکی اشتاینهاف مسئول بخش پیشگیری از خودکشی زنان شد و سالانه با بیش از ۳۰۰۰ بیمار کار میکرد.
جنگ جهانی دوم و دوران اردوگاههای کار اجباری
با آغاز جنگ جهانی دوم و تسلط نازیها بر اتریش فرانکل به دلیل یهودی بودن، مطب خود را از دست داد و در بیمارستان روتشیلد به عنوان رئیس بخش اعصاب مشغول به کار شد. ویکتور تلاش کرد بیماران خود را از برنامهی اوتانازی نازیها (مرگ بیماران به دستور حکومت) نجات دهد.
زندگی در اردوگاههای مرگ
در سال ۱۹۴۲، فرانکل همراه با خانوادهاش به اردوگاههای کار اجباری تبعید شد:
- پدرش در ترزیناشتات بر اثر خستگی جان باخت.
- مادر و برادرش در آشویتس کشته شدند.
- همسر اولش، تیلی گراسر، در برگن-بلزن جان خود را از دست داد.
با این حال فرانکل در دل این جهنم، امید خود را از دست نداد و نظریهی خود را در عمل تجربه کرد. ویکتور دریافت که افرادی که معنایی در زندگیشان پیدا میکنند، شانس بیشتری برای زنده ماندن دارند. در اردوگاه کتاب «پزشک و روح» را بر روی تکههای کاغذ بازنویسی کرد که بعدها به یکی از مهمترین آثارش تبدیل شد.
پس از جنگ و تأسیس مکتب لوگوتراپی
بعد از آزادی در سال ۱۹۴۵ فرانکل به وین بازگشت و زندگی حرفهای خود را از نو آغاز کرد. در سال ۱۹۴۶ کتاب مشهور خود «انسان در جستجوی معنا» را منتشر کرد که تاکنون به دهها زبان ترجمه شده و بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
او در دانشگاه وین تدریس کرد و در دهههای بعد به استاد دانشگاههای هاروارد، استنفورد و دیگر مؤسسات برتر جهان تبدیل شد. در سال ۱۹۴۷ با الئونور شویندت ازدواج کرد که تا پایان عمرش در کنارش ماند و از او یک دختر به نام گابریله فرانکل به دنیا آمد.
نظریهی لوگوتراپی: درمان از طریق معنا
لوگوتراپی که توسط ویکتور فرانکل بنیانگذاری شد، یکی از رویکردهای بنیادین رواندرمانی است که بر جستجوی معنا بهعنوان نیروی محرکهی اصلی انسان تأکید دارد. برخلاف نظریههای فروید که انگیزهی اصلی انسان را در تمایلات لذتجویانه میبیند و برخلاف آدلر که بر قدرت و برتریجویی تمرکز دارد، فرانکل باور داشت که انسان بهدنبال معنا است و بدون یافتن آن، دچار خلأ وجودی، افسردگی و سرگشتگی خواهد شد.
لوگوتراپی میگوید حتی در شرایط سخت و غیرقابلتحمل، امکان یافتن معنا وجود دارد و این معنا میتواند عامل نجاتبخش انسان باشد. این نظریه سه اصل اساسی دارد:
1. آزادی اراده
فرانکل به آزادی ارادهی انسان در انتخاب واکنشهایش در برابر شرایط زندگی باور داشت. وی با تجربهی زیستهی خود در اردوگاههای کار اجباری، دریافت که حتی در بدترین شرایط، انسانها میتوانند واکنشهای خود را انتخاب کنند.
این آزادی درونی را تنها داراییای دانست که حتی در اسارت نیز قابل حفظ کردن است. به عبارتی ما نمیتوانیم همیشه شرایط خود را کنترل کنیم، اما میتوانیم شیوهی واکنش خود به آن را تغییر دهیم.
2. ارادهی معطوف به معنا
برخلاف باور رایج که انگیزهی اصلی انسان را در کسب لذت یا اجتناب از درد میداند، فرانکل میگفت که نیروی اصلی حرکت انسان، یافتن معنا در زندگی است. ایشان مشاهده کرد که در اردوگاههای مرگ، زندانیانی که معنایی برای زنده ماندن داشتند، بیشتر احتمال بقا داشتند. این معنا میتواند از راههای مختلفی به دست آید: عشق، کار، ارتباطات انسانی، هنر، دین، یا حتی پذیرش رنج بهعنوان فرصتی برای رشد.
3. معنای زندگی
فرانکل معتقد بود: معنای زندگی یک مفهوم کلی و ثابت برای همهی انسانها نیست، بلکه هر فرد باید معنای خاص خود را پیدا کند. این معنا میتواند در هر لحظه از زندگی تغییر کند؛ گاهی در ایجاد یک اثر هنری، گاهی در مراقبت از یک عزیز بیمار، و گاهی حتی در پذیرش رنج و تحمل آن.
در فرآیند درمان کمک به فرد برای کشف معنای شخصیاش یکی از اهداف اصلی لوگوتراپی است. برای مثال فردی که داغدار از دست دادن عزیزش است، میتواند با یافتن معنا در ادامه دادن راه او، حفظ یاد و خاطرهاش یا کمک به دیگران، دوباره انگیزهای برای زندگی پیدا کند.
کاربردهای لوگوتراپی چیست؟
لوگوتراپی امروزه یکی از روشهای مؤثر در درمان اختلالات روانی و مشکلات وجودی است. کاربردهای این روش در حوزهی روانشناسی سوگ و فقدان، افسردگی، اضطراب، و بحرانهای معنایی بسیار پررنگ است.
افسردگی و اضطراب
بسیاری از افرادی که از افسردگی و اضطراب رنج میبرند، احساس پوچی و بیمعنایی دارند به کمک لوگوتراپی میتوانند معنایی عمیقتر برای زندگی خود بیابند و از بحران روحی عبور کنند.
بحرانهای وجودی
در شرایطی که فرد با تردیدهای بزرگ دربارهی معنای زندگی، هدف و نقش خود در جهان مواجه است، لوگوتراپی به او کمک میکند تا از دل این بحران، پاسخی منحصربهفرد و سازنده بیابد.
احساس پوچی و بیمعنایی
بسیاری از افراد با احساس پوچی دستوپنجه نرم میکنند. این احساس میتواند منجر به ناامیدی، بیانگیزگی و حتی خودکشی شود. در چنین شرایطی لوگوتراپی متمرکز بر یک مأموریت یا مسئولیت شخصی در زندگی، به شخصی کمک میکند تا احساس امیدواری کند.
سوگ و فقدان
از دست دادن عزیزان یکی از سختترین تجربههای انسانی است. بسیاری از افراد پس از چنین فقدانی دچار احساس بیهدفی و پوچی میشوند. افراد به وسیله معنا درمانی میتوانند در میان غم، معنایی جدید برای زندگی بیابند.
آشنایی با آثار مهم ویکتور فرانکل
ویکتور فرانکل علاوه بر درمان بیماران و آموزش، تأثیر خود را از طریق نوشتههایش جاودانه کرد. یک سری از مهمترین آثار ایشان را در این قسمت مرور میکنیم:
انسان در جستجوی معنا (۱۹۴۶)
انسان در جستجوی معنا معروفترین اثر فرانکل است که تجربهی شخصی او در اردوگاههای کار اجباری را با مبانی لوگوتراپی ترکیب کرده است. در این کتاب میگوید که چگونه پیدا کردن معنا، حتی در شرایطی غیرانسانی، میتواند انسان را زنده نگه دارد.
پزشک و روح (۱۹۴۶)
پزشک و روح پایههای نظری لوگوتراپی را توضیح میدهد و نشان میدهد که چگونه معنای زندگی میتواند به افراد کمک کند تا از رنجهایشان عبور کنند.
خدای ناخودآگاه (۱۹۴۸)
فرانکل در این کتاب رابطهی دین و رواندرمانی را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه باورهای معنوی میتوانند به عنوان یک نیروی درمانی قدرتمند عمل کنند.
هومو پاسیِنس (۱۹۵۰)
هومو پاسیِنس راهنمایی برای حمایت از افراد در حال رنج است و به چگونگی رویارویی با درد و سختیها میپردازد.
ارادهی معطوف به معنا (۱۹۶۶)
در کتاب ارادهی معطوف به معنا فرانکل نظریهی خود را بهطور سیستماتیک گسترش داده و آن را به یک روش درمانی جامع تبدیل کرده است.
نتیجهگیری
ویکتور فرانکل با پشت سر گذاشتن رنجهای فراوان، نظریهای را بنیان نهاد که به میلیونها نفر در سراسر جهان امید و معنا بخشیده است. لوگوتراپی یا معنا درمانی یک روش درمانی است که خیلیها آن را به عنوان فلسفه زندگی نیز میدانند. این روش درمان حتی در سختترین شرایط، میتواند انسان را نجات دهد.
منبع: