مهاجرت؛ یک چالش روحی سخت!
مهاجرت، چه اختیاری و چه اجباری، یک گسست عمیق در زندگی افراد ایجاد میکند. این فرآیند مستلزم تطبیق با فرهنگ جدید است و علاوه بر آن به معنای مواجهه با فقدانهای عاطفی، هویتی و اجتماعی میباشد. از دیدگاه روانکاوی، مهاجرت نوعی ضایعه روانی محسوب میشود که میتواند سازوکارهای دفاعی ناخودآگاه را فعال کند. اگر این سازوکارها بهدرستی مدیریت نشوند، فرد را در معرض بیماریهای روانی همچون افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) قرار میدهند.
در این مقاله، به بررسی سازوکارهای روانی مؤثر در مهاجرت، عوامل خطر روانی، گروههای آسیبپذیر و راهکارهای روانکاوانه برای کاهش اثرات منفی آن میپردازیم.
مهاجرت و مکانیسمهای روانی: نبرد بین گذشته و حال
از دیدگاه فروید، سوگ پاسخی طبیعی به فقدان است. اما مهاجران نهتنها یک عزیز را از دست نمیدهند، بلکه با فقدان گستردهای مواجهاند: هویت فرهنگی، زبان، روابط اجتماعی و حتی تصویری که از “خود” داشتهاند. این سوگ پیچیده ناتمام میماند زیرا مهاجران، برخلاف افراد داغدار، فرصت کافی برای سوگواری ندارند.
مثال: فردی که از جنگ فرار کرده است، سالها بعد، با شنیدن صدای آژیر پلیس، دچار حملات اضطرابی شود. این نشانهای از سوگ ناتمام و سرکوبشده است که میتواند به PTSD منجر شود.
تضاد هویتی: میان دو دنیا معلق ماندن
هویت فرد از طریق تعاملات اجتماعی شکل میگیرد. مهاجران بین “خودِ پیشین” و “خودِ جدید” گیر میافتند. این تعارض که در روانکاوی با اصطلاح اختلال هویت فرهنگی شناخته میشود، میتواند احساس بیگانگی و بیریشگی ایجاد کند.
بحران نسل دوم
نوجوانان مهاجر اغلب در دوگانگی بین ارزشهای خانوادگی و جامعه میزبان سردرگم میشوند. این تضاد، به سردرگمی نقش (Role Confusion) منجر شده و احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر را افزایش میدهد.
مکانیسمهای دفاعی ناسالم: فرار از درد یا گرفتار شدن در آن؟
روانکاوی نشان میدهد که افراد برای مدیریت استرس و اضطراب، از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنند. در مهاجران، برخی از این مکانیسمها ناسالم بوده و مشکلات روانی را تشدید میکنند:
- انکار (Denial): فرد وانمود میکند که همهچیز خوب است و مشکلاتش را نمیپذیرد، اما این سرکوب، بعدها به اضطراب و افسردگی تبدیل میشود.
- سرکوب (Repression): خاطرات تلخ مهاجرت (مثل جنگ یا تبعیض) در ناخودآگاه مدفون میشوند، اما به شکل مشکلات جسمانی مانند سردرد و دردهای گوارشی بروز میکنند.
عوامل خطر روانی در فرآیند مهاجرت
فرآیند مهاجرت را میتوانیم در سه مرحله زیر خلاصه کنیم:
- پیش از مهاجرت: تجربه جنگ، فقر یا ناامنی، فرد را دچار اضطراب مزمن و احساس گناه بازماندگی (Survivor’s Guilt) میکند.
- حین مهاجرت: خطرات سفر، جدایی از خانواده و عدم اطمینان از آینده، استرس شدیدی ایجاد میکند.
- پس از مهاجرت: شوک فرهنگی، تبعیض نژادی و کاهش جایگاه اجتماعی باعث سندرم تحقیر و افسردگی میشود.
فقر و تبعیض: زخمهایی که دیده نمیشوند
مطالعات نشان میدهند که ۳۷.۶۷٪ مهاجران تازهوارد زیر خط فقر زندگی میکنند. این وضعیت، احتمال افسردگی را دو برابر میکند. همچنین، تجربه تبعیض نژادی باعث فعالسازی مداوم سیستم جنگ یا گریز شده و به مغز آسیب میزند.
اختلالات روانی شایع در مهاجران
فرد مهاجر با ورود به محیطی جدید و آشنا با فرهنگهای متفاوت، ممکن است دچار اختلالات روانی متنوعی شود. اختلالاتی همچون افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و علائم جسمانیسازی از جمله مشکلاتی هستند که در این گروه از افراد مشاهده میشود.
۱. افسردگی و اضطراب در مهاجران
یکی از اختلالات روانی در مهاجران افسردگی و اضطراب است که خیلی هم شایع میباشد. طبق تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته است، شیوع افسردگی در مهاجران تازهوارد حدود ۳۰.۷۵٪ است و با گذشت زمان به ۳۵.۲۸٪ میرسد.
، این اختلالات به نوعی ارتباط با احساسات سرکوب شده و نارضایتیهای حلنشده در گذشته دارند. مهاجرت به مثابه یک بحران هویتی است که فرد را با احساس پوچی، بیارزشی و یا ناتوانی در پیدا کردن خود در دنیای جدید مواجه میکند. این احساسات به نوعی با نارساییهای درونی فرد مرتبط هستند که ریشه در روابط پیشین و شاید در دوران کودکی دارند.
راهکارهای درمانی را میتوانید در ادامه مطالعه کنید:
- درمان بینافرهنگی: در درمان مهاجران، یکی از اولین گامها، درک و احترام به ارزشهای فرهنگی بیمار است. روانکاو باید ابتدا به فرهنگ و دنیای ذهنی مهاجر وارد شود تا تفاوتها و شباهتها را شناسایی کند و درک کند که این شخص با چه چالشهای روانی خاصی روبرو است.
- بازسازی روایت زندگی (Narrative Reconstruction): به بیمار کمک میشود که روایت زندگی خود را بازتعریف کند. این کار شامل نوشتن نامهای به «خودِ گذشته» و اقدامات دیگری بسته به شرایط میشود.
برای آشنایی بیشتر با تأثیرات روانی مهاجرت، مقاله «پیامدهای روانی مهاجرت» را مطالعه کنید.
۲. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در پناهندگان
پناهندگانی که خشونت و جنگ را تجربه کردهاند، ۱۰ برابر بیشتر از دیگران دچار PTSD میشوند. این اختلال در پناهندگان به دلیل تجربههای آسیبزا و شدید در طول جنگ یا بحرانهای انسانی ایجاد میشود. PTSD در افرادی که مجبور به فرار از کشور خود شدهاند میتواند منجر به اختلالات روانی جدی، از جمله کابوسهای شبانه، اضطرابهای شدید و واکنشهای بدنی به یادآوریهای ناگهانی از تجربههای تلخ گذشته شود.
روانکاوی تحلیلی معتقد است که PTSD ریشه در ناتوانی فرد در پردازش و انطباق با تجربههای خشونتآمیز دارد. این ناتوانی میتواند به دلیل تضادهای ناخودآگاه میان ترس و اضطرابهای فردی و فاجعهای که فرد از سر گذرانده است، به وجود بیاید.
راهکارهای درمانی:
- درمان تحلیلی-بینافرهنگی: در این رویکرد، درمانگر باید آسیبهای روحی ناشی از تجربههای جنگ یا خشونت را شناسایی کرده و فضای امنی برای فرد فراهم کند تا بتواند به پردازش احساسات ناخوشایند خود بپردازد.
- گروهدرمانی بیننسلی: گروهدرمانی میتواند فضایی برای پناهندگان فراهم کند تا در آن احساسات خود را به اشتراک بگذارند و از تجربیات یکدیگر بیاموزند.
۳. علائم جسمانیسازی در مهاجران
در فرهنگهایی که بیان احساسات روانی بهویژه احساسات منفی تابو است، افراد اضطرابهای درونی خود را به شکل علائم جسمانی تجربه میکنند. این علائم میتوانند شامل سردرد، مشکلات گوارشی، دردهای مزمن و سایر مشکلات جسمانی باشند. در چنین شرایطی، اضطراب و استرس فرد به جای آنکه به طور روانی پردازش شود، به صورت جسمانی ظاهر میشود.
این نوع دفاعی به عنوان «جسمانیسازی» شناخته میشود و در مواقعی که فرد احساس میکند که نمیتواند یا نمیخواهد احساسات خود را بیان کند، به وقوع میپیوندد.
راهکارهای درمانی:
- رویکرد تحلیلی فردی: درمانگر باید با فرد در تماس عاطفی قرار گیرد و به تدریج فرد را به شناخت و بیان احساسات درونی خود هدایت کند.
- مداخلات جامعهمحور و کار با خانواده: در جوامع مختلف، افراد به دلیل فشارهای فرهنگی و اجتماعی نمیتوانند احساسات خود را ابراز کنند. بنابراین، راهکارهای درمانی باید به گونهای طراحی شوند که از جمله از طریق گفتگوهای خانوادگی و فرهنگی، به فرد کمک کنند تا بتواند مشکلات و احساسات خود را به اشتراک بگذارد.
چرا مهاجرت یک بحران روانی خاموش است؟
مهاجرت کردن یک تغییر جغرافیایی فیزیکی است اما در کنار آن سفری به شدت سخت و چند لایه به اعماق روان فرد است. در صورت عدم مداخلهی مناسب، این مشکلات میتوانند به نسلهای بعدی منتقل شده و بحرانهای اجتماعی مانند بیخانمانی، اعتیاد و خشونت خانوادگی را تشدید کنند.
مهاجرت پایان داستان نیست، بلکه شروعی برای ساختن یک “خودِ جدید” است—اما نه به قیمت از دستدادن “خودِ گذشته”.
منابع
https://www.who.int/news/item/10-10-2023-five-key-themes-for-improved-mental-health-care-for-refugees-and-migrants