افسردگی نشان دهنده یک پاسخ استرس است که از بین رفته است.
عوامل استرس زا چالش های قریب الوقوع یا درک شده برای تعادل هستند. استرس تقریبا همیشه با افزایش هوشیاری و اضطراب همراه است. زمانی که استرس زا بسیار ناخوشایند و غیر قابل کنترل است پاسخ قوی تر است. مانند سایر پاسخ ها سیستم استرس برای بقا ضروری است. سیستم ایمنی بدن همچنین می تواند از بین رود و منجر به بیماری خود ایمنی شود، جایی که سیستم ایمنی بدن به بافت های ما حمله می کند. در افسردگی، یک سیستم استرس خودسرانه به مغز و همچنین بافت های متعدد در سراسر بدن حمله می کند و منجر به افسردگی می شود.
ریشه های تکاملی و بیولوژیکی ما یک پاسخ ممکن را ارائه می دهند. در گذشته، عوامل استرس زای عمده شامل شکار و رقابت برای جفت بود. خطر اسیب دیدگی در هر یک از این زمینه ها بسیار زیاد بود. بنابراین، ارتباط بین درک استرس یا خطر پاسخ های سیستم های التهابی و انعقادی را فعال می کند و قند خون را افزایش می دهد. میراث انها برای ما در حال حاضر، زمانی که انها به بسیاری از پاسخ های استرس ما بی ربط هستند، بار قابل توجهی است.
ویژگی های رفتاری تعریف شده استرس و مالیخولیا شامل ترس، اضطراب و هشدار است. مالیخولیا با کلمه “افسردگی” در تضاد است، زیرا اغلب حالت افزایش تحریک و اضطراب است که اغلب به خود هدایت می شود. افراد مبتلا به مالیخولیا اغلب با خاطرات عاطفی منفی از شکست و از دست دادن که به طور قابل توجهی به حالت افسرده کمک می کند، بمباران می شوند. انها ظرفیت تجربه لذت را از دست می دهند، کاهش اشتها و کاهش وزن را تجربه می کنند، بی خوابی دارند و علاقه به رابطه جنسی را از دست می دهند.
در طول استرس، اضطراب کافی تلاش های قابل توجهی را برای جلوگیری از آسیب بدون دخالت در عملکرد موثر ترویج می کند. در افسردگی مالیخولیایی، ترس، اضطراب و زنگ هشدار می تواند عمیقا بیشتر از استرس باشد، باعث ایجاد غم و اندوه و ناامیدی شود و با ظرفیت مبارزه با افسردگی تداخل داشته باشد.
در طول استرس، کاهش کمی در ظرفیت پاسخ به محرک های لذت بخش به عنوان وسیله ای برای محافظت در برابر حواس پرتی ناخواسته وجود دارد. این امر منجر به تضعیف روحیه نمی شود بلکه می تواند با پاسخ موثر استرس تداخل داشته باشد. در مالیخولیا، کاهش ظرفیت پیش بینی یا تجربه لذت فراگیر و عمیق است، که منجر به ناتوانی در لذت بردن از هر چیزی یا به یاد آوردن همیشه خوشحال بودن می شود.
واضح است که افسردگی مالیخولیایی بهترین پاسخ را به ترکیبی از روان درمانی و دارو می دهد. پزشکان همچنین باید از حساسیت بیمار افسرده به بیماری های سیستمیک زودرس اگاه باشند و از ابزارهای پزشکی موجود برای جلوگیری، درمان یا جلوگیری از پیشرفت این بیماری ها استفاده کنند. علاوه بر آزمایشات پزشکی، داروهای ضد افسردگی همچنین می توانند بسیاری از برچسبهای ناهمگون فیزیولوژیکی بیماری افسردگی را خنثی کنند.
به طور کلی، در حالی که یک پاسخ استرس طبیعی بسیار سازگار است، افسردگی نشان دهنده یک نسخه تحریف شده، طولانی مدت و مخرب از پاسخ استرس است. این با دانش ما سازگار است که استرس خود را بر روی سیستم استرس مغز قرار می دهد، به بافت های حیاتی آسیب می رساند و منجر به تظاهرات بالینی و بیوشیمیایی بیماری هایی مانند افسردگی مالیخولیایی می شود . داشتن این افزایش درک از پاسخ استرس و تاثیر آن بر افسردگی و سلامت کلی، مزایای جدید و حیاتی را در گزینه های درمانی و تلاش های امروز به ارمغان می اورد و مسیرهای امیدوار کننده ای را برای سلامتی میلیون ها نفر ارائه می دهد.